روبش



جشنواره فیلم فجر | فیلم بی همه چیز»
کارگردان: محسن قرایی
تهیه کننده: جواد نوروز بیگی
- محسن قرایی و جواد نوروز بیگی یک گام جلوتر: دیروز فحاشی به نظام و حاکمیت، امروز توهین و فحاشی به مردم و نظام
مسئولین روستا نامه‌ای به زنی ثروتمند به نام لیلا (لی‌لی) می‌دهند و نام بزرگ روستا، امیر را بدون اطلاعش زیر نامه می‌نویسند. لی‌لی در گذشته معشوقه امیر بوده و پس از بارداری نامشروع و تحت فشار مردم از روستا اخراج می‌شود. اکنون لی‌لی که در ازدواج با یک درباری، ثروتمند شده، قرار است با حضور در روستا مشکلات اقتصادی و مالی مردم را حل کند؛ اما او به شرطی حاضر به حل مشکلات می‌شود که مردم رضایت به کشتن بزرگ روستا یعنی امیر بدهند.

بی‌همه‌چیز رونویسی از چه اثری است؟
ملاقات با بانوی سالخورده، نمایشنامه‌ای اثر فردریش دورنمات، یک نویسنده پروتستان مسلک، اما بی‌دین است. فردی دین‌گریز و مردم‌ستیز که در تمامی داستان‌ها و نمایشنامه‌هایش این موضوع را به روشنی بیان می‌کند. دورنمات نویسنده‌ای است که تربیت مذهبی را مردود می‌داند و سایر جنبه‌های زندگی را پوچ و بی‌معنی. خالق حقیقیِ آثار دورنمات، در اصل ناامیدی و اعتقاد دینیِ از دست رفته اوست. او روایت‌هایش را به شکل نمادین و بدون حس همدلی با مردم ساخته است. قالب مورد پسند او کمدی تراژدی است. تلخ‌نامه‌هایی بدون قهرمانِ آرمانی و درخورِ ستایش، محصور در جامعه‌ای گوژفکر و منفعت‌طلب از جنس شبه قهرمانانش. ماجراهای زاییده ذهن دورنمات، آرامش‌بخش و امیدوار کننده و حتی راه‌گشا نیستند و برعکس آزاردهنده و توهین کننده‌اند. دورنمات با داستان‌هایش هشدار نمی‌دهد بلکه فقط در افکار ساخته ناامیدی‌هایش، غوطه می‌خورد. او زندگی را بی‌معنا معرفی می‌کند در نتیجه تلاش برای حفظ داشته‌های معنویِ باارزش را هم، کار بیهوده‌ای نشان می‌دهد. از دید او حالا که گرفتار زندگی کردن هستیم بهتر است از دارایی‌های لذیذی برخوردار باشیم و دنبال کردن هر مقصود دیگری مضحک است.
در نمایشنامه بانوی سالخورده هم، اصول اخلاقی را منافع اقتصادی و سود مالی تعیین می کند. یعنی وضع معیشت، نفسِ اخلاق را می‌سازد. از دید او، مردم، نامردم هستند و قهرمانانِ جامعه هم، موجوداتی دروغین و فاسد هستند.
فیلم بی‌همه‌چیز» که به گفته کارگردان بر مبنای این نمایشنامه نوشته شده، یک رونویسی مو‌به‌مو ست و تنها در برخی جزئیات و آخر داستان متفاوت است. آن هم برای ایجاد نوعی برجستگی معنایی و نمادین . و فی قلوبهم مرضٌ! یک تفاوت مهم در نمایش نقش امیر (ایل در نمایشنامه) است. ایلِ نمایشنامه، فقط یک خاروبار فروش ساده است و کمی محبوب مردم. او با دختری پولدار ازدواج کرده و حالا با بد شدن وضع اقتصادی جامعه، او هم فقیر شده اما نقشی در ت و جایگاه خاص قدرت ندارد. در فیلم بی‌همه‌چیز» برعکس، امیر قدرتمندترین و با نفوذترین در بین مردم و فرد اول حکومت است. او رئیس خانه انصاف و حلال مشکلات مردم و محل مراجعه است. امیر در فیلمبی‌همه‌چیز»، جایگاهی همچون رهبری را دارد. او جایگاه اجتماعی و ی بالایی دارد. امضای او معتبرتر از امضای دهدار است، او کسی است که دهدار و همه افراد کلیدی را در روستا مشخص می کند، او دارای رای مردم و ناجی آنها در یک حادثه است.
امیر، فقط یک نام معمولی نیست. این نامی ست که به امرا و حاکمان مطلق جامعه دینی و ی در تاریخ اسلام داده شده است. از نظر ظاهری هم امیر مردی‌ست ساده‌زیست و دوچرخه سوار؛ در واقع کارگردان دانسته‌هایش از رهبر انقلاب را در قالب امیر پیاده می‌کند.
در این فیلم زنی (نوری) معرفی می‌شود که به‌خاطر امیر، رضایت می‌دهد تمام دارایی‌اش را که یک گاو شیرده است از او بگیرند و برای همین از امیر کینه به دل دارد و کسی است که داوطلب می شود در زمان اعدام چهارپایه را از زیر پای امیر بکشد.
قاسمِ قصاب که از قضا برادر امیر است! گاو نوری را پیش پایِ هوسِ دورانِ جوانی امیر یعنی لی‌لی سر می‌برد. اما قرار نبود این اتفاق بیافتد و قول داده بودند گاو را به زن، سالم پس بدهند ولی گاو ذبح می‌شود و حالا این زن مال از دست رفته‌اش را از امیر می‌خواهد دست آخر هم گاوش را از لی لیِ نماد سلطنت پهلوی می گیرد. یعنی مردمی که نوری نمادشان است دارایی های از دست رفته شان را باید از جای دیگری بخواهند جایی که کارگردان، نشانی اش را تا آخر فیلم، تمام و کمال می دهد.

مردم در فیلم بی‌همه‌چیز»، گرسنه‌اند. نان ندارند زندگیشان سخت می‌گذرد با این حال مخالف کشتن امیر هستند. اما در مقابل، ابزاری هم برای معامله با لی‌لی که مالک معدن است ندارند! اکنون کشتن امیرِ گناهکار که مسبب بسته بودن در معدن است، تنها چاره کار است.

کارگردان فیلم، لی‌لی را نمادی از حاکمیت گذشته ایران معرفی کرده، او در گذشته دختر زیبای روستا بوده که جوانان شهر روزی خواهان ازدواج با او بودند، او شهوت‌ران بوده و با همه‌کس دم‌خور. مردم هم از ماهیت او باخبرند. لی‌لی ادعا کرده از امیر فرزند آورده، اما مردم که طرفدار امیر هستند قبول نمی‌کنند و لی‌لی مجبور به فرار می‌شود.
این را بگذارید کنار این مطلب که فساد اخلاقی و فرهنگی حکومت پهلوی و شاه، از علل اصلی وقوع انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت دینی بود. لی‌لیِ بی همه چیز» و شاه منفور پهلوی، هر دو از ترس مردم فرار کردند و کارگردان حالا با مظلوم‌نمایی لی‌لی و کمی تطهیر او و گناهکار کردن امیر، اشتباه مردم را به رخ می‌کشد و در واقع بیان می‌کند که اگر فسادی هست در هر دو فرد دیده می‌شود، حداقل در آن زمان گرسنه نبودید اما اکنون هستید!!
از قرار مسئولین روستا به خاطر رسیدگی به وضعیت نابسامان معیشتی مردم، نامه‌ای به لی‌لی که حالا زنی ثروتمند شده است می‌دهند و نام امیر، بزرگ روستا را بدون اطلاعش زیر آن می‌نویسند. لی‌لی که در ازدواج با یک درباری، ثروتمند شده، قرار است با حضور در روستا مشکلات اقتصادی و کسب‌وکار مردم را حل کند؛ اما او به شرطی حاضر به حل مشکلات می‌شود که مردم رضایت به کشتن بزرگ روستا یعنی امیر بدهند. امیر به نوعی قهرمان مردم و معتمدشان است. آنها با کمک‌های مالی لی‌لی و وعده وعیدهایش انتظار زندگی بهتری را دارند.
در بی همه چیز»، مردم کم‌کم با پیشنهادهای وسوسه‌انگیز مالیِ لی‌لی در وضع اقتصادی کنونی و پیچیدن خبر رابطه گذشته امیر با لی‌لی از حمایتِ امیر دل می‌کنند و رو به سمت پیشنهاد لی‌لی می‌کنند تا شکم‌های گرسنه‌شان را نجات دهند. بزرگان روستا به امیر برای رهایی از این رسوایی پیشنهاد فرار می‌دهند اما در نهایت به او اجازه فرار نمی‌دهند. دهدار به او تفنگی می‌دهد تا خودش را خلاص کند اما امیر حاضر به خودکشی نیست. دست آخر همه مردم جمع می‌شوند رای می‌دهند به مرگ امیر!!. آنها انگشت‌های جوهری‌شان را بالا گرفته‌اند همانند آنچه که در رای به جمهوری اسلامی و پس از آن پای تمام صندوق‌های رای از مردم ایران دیده‌ایم! کارگردان که با فیلمش خود در مسند لی‌لی نشسته است رو به مردم کرده می گوید همان‌طور که به برقراری جمهوری اسلامی رای آری دادید باید بتوانید به نابودی آن هم رای آری بدهید. مردم بی همه چیز» داستان، به مرگ امیر کار و مایه فقرشان رای آری داده‌اند. آنها عدالتی را که خانه انصاف امیر برقرار کرده نمی‌خواهند؛ امیری که خود مجرم است و تازه کسی باید به جرایم او رسیدگی کند. مردم پای چوبه دار امیر اشک می‌ریزند. دهدار قول می‌دهد اگر فقط یک نفر رای خود را پس دهد امیر را اعدام نکنند، اما هیچ کدام رای خود را در کشتن امیر پس نمی‌گیرند.
دست آخر لی‌لیِ نماد سلطنت از خون امیر می‌گذرد زیرا امیر بی‌آبرو شد و مقصود لی‌لی هم حاصل شده؛ از طرفی او نماینده کارگردان است و باید ثابت کند رای مردم قابل اتکا نیست و فحاشی به مردم را تکمیل می کند. در واقع گرداننده نمایش می‌گوید این همان علت وجودی سلطنت است، قابل اعتماد نبودن رای مردم. بله این همان بهانه‌ای است که سلطنت پهلوی برای یک عمر جنایت و حکومت مطلقه خود آورده؛ همان دلیلی که بارها در حرف و عمل گفتند مردم نمی‌فهمند و رای آنها ارزش ندارد. مردم روزی با رای خود امیر را نگه داشتند و لی لی را فراری دادند. امروز به خاطر لی‌لی رای به مرگ امیر می‌دهند و او را پای چوبه دار می‌برند.  
ما که بیننده فیلم بودیم هیچ، مردم این روستا هم دیدند با این که جمع شدند و رای به مرگ امیر دادند اما لی‌لیِ نماد سلطنت پهلوی، باز هم به دلخواه خودش عملکرد و رای مردم برایش فقط تا آنجا اهمیت داشت که به مقصودش برسد؛ البته این منظور کارگردان نبود و منظور کارگردان این است که امیر بخاطر ننگی که بالا آورده باید خودش را بکشد و امیر خودش را کشت.
کارگردان پا را فراتر از نمایشنامه اصلی گذاشت و مرض قلبی‌اش را بروز داد ، امیر باید به جایی برسد که از شرمندگی و درماندگی خود را حلق‌آویز کند! امیر ساخته ذهن و قلبِ بیمارِ کارگردان کجا و . ! نقش امیر، مغلطه ای است اسباب دست کارگردان برای نمایش فریب کارانه اش.
امروز در انقلاب اسلامی ایران که برخاسته از قلب رهبری فرزانه و مردمی مسلمان و فداکار است چنین فیلمی که ضد رهبری ، مردم و علیه باورها و اعتقادت مردم  ایران ساخته شده است به عنوان چهره واقعی مردم همین جامعه، وقیحانه راهی پرده سینما می‌شود و داوران هم این فیلم را درخور نامزدی برای دریافت جایزه جشنواره منسوب به فجر انقلاب اسلامی می‌دانند! مردمی که رنج کشیدند و از داشته‌ها و خون عزیزان خود گذشتند تا آنچه به دست می‌آورند کمتر از رضای خدا نباشد البته به لطف هنرمندان و مسئولین فرهنگی-هنری کشور، این هم دستمزدشان . . .
روبش را در پیام‌رسان‌ها دنبال کنید
@irwipe


تئاتر فجر | نمایش "ناخوانده"
نویسنده و کارگردان : افشین محمودی

باید مقاله نوشت و حرف زد و کار کرد تا ازدواج سفید جا بیفتد»

ناخوانده″ قصه مادری است که برای سر زدن به دختر دانشجویش از شهرستان به تهران آمده تا بتواند او را همراه کند و از تهران بِبرَد. دختر با هم‌خانه‌اش زندگی می‌کند و حالا باید وسایل پسری که با او زندگی می‌کند را از دید مادر پنهان کند.

ناخوانده از هر فرصتی استفاده می‌کند که سنت_مدرنیته را مستقیم و غیرمستقیم به رخ مخاطب بکشد، گاه با مزمت افکار مادر، گاه با گفتگوی آشکار در این باب؛ آن‌هم در حد انزجار.
خانواده‌ای که در ناخوانده» معرفی می‌شود از هم گسیخته است چرا که سنت، دیدگاهِ حاکم بر تعاملات آن بوده. مادر مجبور شده اجازه ازدواج دوم را به همسرش بدهد و ۲۵ سال زندگی را تحمل کند. او اکنون دارد مگوهایش را با دختر در میان می‌گذارد. پسر خانواده برای کار به ژاپن رفته اما سر از اروپا درآورده که به‌دلخواهش زندگی کند و دختر گله دارد از سبک رفتار مادر در گذشته و اینکه تا کنون حرف نزده؛ عبارتی که از زبان دختر تکرار می‌شود! اما حالا او می‌خواهد از افکار جدیدش حرف بزند.

این نمایش هم‌خانگی دختر و پسر را قبل از ازدواج تجویز می‌کند و برای محکم‌کاری شکست زندگی مادری را که ازدواج سنتی داشته به رخ می‌کشد و از زبان دختر دانشجوی نمایش پیام می‌دهد که ″باید مقاله نوشت و کار کرد و حرف زد″ تا جا بیفتد!! شعارهای ″فمنیستی″ هم که پای ثابت‌اند و در نمایش گنجانده شده‌اند تا از زبان دوستِ دخترِ قصه بگوید؛ چرا زن باید باردار شود، چرا باید به مرد نیاز باشد چرا روش آزمایشگاهی نه؟ چرا باید بچه برای شوهرِ زن باشد؟! چرا مرد تولید کننده است، همچنین چرا باید بچه از آنِ زنش باشد؟! و چراهای دیگر.
این نمایش بخش مسابقه تئاترهای صحنه‌ای جشنواره تئاتر فجر است. سرنخ اینکه چرا این سبک موضوعات از جشنواره‌های گذشته تا به امسال مکرر اجرا می‌شود، از گفتگوهای همین تئاتر قابل دریافت است؛ با سلاح علم و تکرار مکررِ، هم‌خانگی مرسوم و قبح‌زدایی خواهد شد! تا فرهنگ بیگانه، اندک اندک و لگدن به فرهنگ ایرانی_‌اسلامی، میان مردم برای خود جایی باز کند!
روبش را در پیام‌رسان‌ها دنبال کنید
@irwipe


جشنواره فیلم کوتاه به روایت وایپ»
همیشه گمشده‌ای هست
حاکمیت ظالمِ اسیر سنت‌ها و مبارزه علیه آن

این پویانمایی به کارگردانی مسعود صفری»، به عنوان فیلمی خوش‌ساخت محسوب می‌شود که در مواجهه با آن می‌توان تحلیل‌های متفاوتی ارائه داد.
این فیلم کوتاه؛ داستانِ درخت خشکیده‌ای در مکانی است که لجن‌زاری جلوی آب روانِ کوه را می‌گیرد و با تمامِ توانِ خود بدنبال گرفتنِ حیات از موجوداتِ آن ناحیه است که درخت با نور خورشید توانسته کمی تحمل کند و تلاش می‌کند، لجن‌زار را نابود کند به همین دلیل از ریشه‌هایش دل می‌کند و در نهایت آب را به قیمت دادن جانش، جریان می‌دهد؛ اما به واسطه‌ی آب جاری شده، یکی از شاخه‌هایش، جوانه می‌زند.
در تحلیل روان‌شناختی، مشکلات انسان‌ها و عدمِ تغییر آنان، عمدتا به علت وابستگی به ریشه‌های معیوب و تعصبات است و برای تغییر و بالندگی نیاز است از ریشه‌ها بُرید تا جانی دوباره گرفت.
در تحلیلِ فلسفی، تزاحم میان خیر و شر همواره وجود دارد. شر تمام توان خود را برای نابودی و ایجاد ناامیدی به کار می‌گیرد اما در نهایت خیر است که با کورسوی نور هدایت احساس مسئولیت کرده و برای نجات حیات، از جان خود می‌گذرد.
در تحلیل جامعه‌شناختی، می‌توان لجن‌زار را حکومتِ فاسد و دیکتاتوری دانست که میل دارد هیچ اندیشه‌ای جز اندیشه‌ی خودش در جریان نباشد اما همواره در جامعه انسان‌هایی هستند که از نوری خارج از محدوده جامعه خود بهره‌مند هستند و حاضرند برای تغییر ساختاری، از ریشه‌های خود بگذرند و جان بدهند! و این جان‌دادن، حیات را به دیگران بازمی‌گرداند.
در تحلیلِ ی فیلم، با توجه به محل لجنزار و القائان آن؛ این مفهوم در آن مستتر است که حاکمیت ایران، لجن‌زاری نشان داده شده که با تمامِ قدرت سعی در نابودیِ حیاتی غیر از خود را دارد و در این میان، درخت خشکی که نماد مردم محروم و تحت ستم حاکمیت است، در پی نجات مردم مظلوم ایران، با نابودیِ حکومت است!.
 در پایان این مرد درختی، اعتراض خود را با دمیدن در سازی چوبی از تَنَش، به گوش همگان رسانده و با لرزه افکندن بر اندام کوهستان، جریان حیات را از درون کوه بیرون می‌کشد و تمام ایران را زنده و سیراب می‌کند!!
:warning:از منظر و زوایای مختلف، که این پویانمایی بررسی شد، امکان تعمیم دادن آن به موضوعی بجز اعتراض علیه حاکمیت و سنت‌ها، بسیار بعید به نظر می‌رسد! و نکته قابل تأمل اینکه، این فیلم کوتاه حاصل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است!!

وایپ را در پیام‌رسان‌ها دنبال کنید
@irwipe


جشنواره فیلم کوتاه به روایت وایپ
چند فیلم خوب از جشنواره

مینی‌بوس
ابوذر حیدری» این فیلم کوتاه را بر اساس ماجرایی واقعی ساخته است. روایتی از زائرانی جان‌برکف، که به قصد زیارت کربلا در زمان حاکمیت رژیم بعث، با مینی‌بوسی به‌ظاهر خراب، مسیر کوفه تا کربلا را که به طریق الفرات معروف بوده، پیاده طی می‌کنند و در این مسیر با مصائب زیادی روبرو می‌شوند. موضوع فیلم قابلیت تبدیل شدن به یک فیلم سینمایی جذاب و پرکشش را دارد.

راز پیژامه بابا

این پویانمایی هنرمندانه به کارگردانی حسین جمشیدی» و علی تقوایی» با نگاهی کودکانه به موضوع لباس به عنوان هویت و فرهنگ یک کشور پرداخته است. استفاده خلاقانه از حروف‌نگاری، به تشدید القای احساس، منجر شده است.
راز پیژامه بابا به‌درستی لباس‌هایی که نماد غرب و شرق هستند را برای مخاطب کودک با استفاده از نمادهای شناخته شده، به چالش کشیده؛ هم‌چنین نفوذ و تسلط بیگانگان به‌ویژه غرب را، با تمسخر لباس بومی و سنتی، نمایش داده است.

وایپ را در پیام‌رسان‌ها دنبال کنید
@irwipe


صحبت‌های نوجوانی با زنی ولنگار در فضای مجازی أه‌ها» بلند می‌کند و نمونه‌ای از قربانیان لنجزار فضای بی‌قانونِ مجازی را عیان می‌کند؛ در این میان وزیرِ جوان مسئولیت را به دوش نهادهای دیگر می‌نهد! واکنشی آشنا از دولتِ لیبرال.
وزیرِ بی‌مسئولیت می‌داند که در ساختار هر نظامی باید تمام مجموعه‌ها هماهنگ با هم و در راستای هدفِ آن نظام گام بردارند تا نتیجه‌ی مطلوب حاصل شود؛ لذا قصور هر مسئولی در این عرصه آسیب‌زاست.
در این میان، افرادی مخلص و انقلابی با پذیرشِ تکلیفِ سازندگی، مسجدی را بنا نهادند که به شکوفایی استعدادهای نوجوانان و هدایت آن‌ها در مسیر درست و متعالی در کنار خداباوری و دین محوری، پایه‌های انسانی انقلاب را می‌سازند.
مستند ماح، مصداقی است که به مسئولین تربیتی یادآور می‌شود، اگر به همه ابعاد شخصیتی و گرایش‌های یک نوجوان به یک اندازه بها داده شود و هیچ میلی برای ی میلی دیگر فدا نگردد، رشد متعادل حاصل خواهد شد.
نوجوان لایو و نوجوان تربیت یافته مسجد امام حسین فطرتش یکسان و پاک است و تفاوت در بستر مهیا شده برای شکوفایی اوست؛ یکی را گواهیان درمی‌یابد و دیگری را دشمن می‌رباید.
بدیهی‌ست که یک لایوِ سخیف قابل تعمیم و ناامید کننده نیست زیرا چشمِ بصیرِ انقلاب، امید به نوجوانان دارد و آنان را آینده‌سازان خطاب می‌کند. مادامی‌که امثال گواهیان تکثیر شده و امثال آذری جهرمی و امثال او، در پست مدیریتی فضای پراهمیت این روزهای کرونا، کمتر و کمتر شوند!
زهرا رحمتی

روبش را در پیام‌رسان‌های بله، ایتا، سروش، روبیکا دنبال کنید.
@irwipe


مستند ماح: نمونه‌ای از ساختار اسلامی در جهت تحقق تمدن اسلامی
مستند ماح به کارگردانی سید عباس طهماسبی» با محوریت مسجد امام حسین علیه‌السلام در شهرستان جهرم تهیه شده است. با وجود غالب بودن محتوا بر فرم، این مستندِ امید بخش نیاز این روزهای جامعه ایرانی در هیاهوی القا و تصویرِ تلخی‌هاست.
فرمانده بسیجِ مسجد، مسعود گواهیان رزمنده دفاع مقدسی است که تمام عمر خود را وقف تربیت اسلامی نوجوانان و بزرگسالان شهر خود کرده است.
توسعه فعالیت‌های این مسجد، بر مبنای طبیب دوار بودن حضرت رسول بنا نهاده شده است. حضور در مدرسه‌ها، خیل کثیری از نوجوانان را به‌سوی مسجد روانه کرده و طرح از مدرسه تا مسجد» را ابداع و جامه عمل پوشانده است.
:توجه به تمام ابعاد پرورشی نوجوانان اعم از جهت دهی فکری، تهذیب، ورزش، تفریح و حتی اشتغال در قالب‌های جذاب و متنوع از ویژگی‌های شاخص این مجموعه است.
مسجد روایت شده در ماح دارای ساختار اسلامی است که اگر در سطح کشور به همین کیفیت تکثیر شود سببِ زمینه‌ی ایجاد تمدن اسلامی خواهد بود.
روبش را در پیام‌رسان‌های بله، ایتا، سروش، روبیکا دنبال کنید.
@irwipe


✍قسمت اول
سریال تلویزیونی سایمدانگ» که از شبکه تماشای صداوسیما پخش شد؛ به کارگردانی یون سانگ هو، محصول ۲۰۱۷ کره جنوبی است که دو زمان حال و گذشته را با هم به نمایش در می‌آورد و به همین سبب متفاوت‌ترین سریال ساخت این کشور محسوب شده است.

ماجرای سایمدانگ چیست:

یک شاهزاده (یوسیانگ)، خاطرخواه دختر (سایمدانگ) نجیب‌زاده‌ است و قرار ازدواج دارند. اما امپراتور (شاه) مانع ازدواج آن‌هاست. دختر برای اینکه شاه، شاهزاده را نکشد حاضر به ازدواج با مرد دیگری می‌شود. پس از چند سال آن‌ها دوباره یکدیگر را می‌بینند در حالی‌که ما (مخاطبان مجموعه) می‌دانیم که آن‌ها به هم علاقمند هستند. از طرفی شوهر سایمدانگ تجدید فراش ‌می‌کند، و شاه هم با وجود اینکه بسیار مهربان اما در عین حال موجودی عقده‌ای است به دلایلی تصمیم می‌گیرد شاهزاده و سایمدانگ را بکشد. در ادامه این مرد و زن شوهردار پس از جریاناتی، چند شبی را با هم در کوهستان می‌گذرانند [که با وجود حذفیات صدا و سیما باز هم ماجرا روشن است]، آن‌ها تصمیم می‌گیرند با هم فرار کنند اما زن به خاطر آبروی بچه‌هایش سر خانه و زندگی‌اش برمی‌گردد [با وجود حذفیات ظاهری صدا و سیما، خرده خرده، لابه لای گفتگوها، با یادآوری خاطرات و مدارک و شواهد مثل نقاشی سایمدانگ، نامه و مُهر بی ایکچول که در داستان به آن پرداخته شده و خلاصه قسمت‌های گذشته پیش از شروع فیلم، اطلاعات به حد کافی به مخاطب داده می‌شود تا از رابطه آن‌ها باخبر شده و حذفیات فیلم جبران شود]. در پایانِ داستان با شواهد و قرائن ارائه شده، آن‌ها بالاخره به هم می‌رسند اما نه آنگونه که مخاطب انتظار دارد.

در کنار این روایت که در گذشته دور اتفاق می‌افتد، به موازات آن داستان دیگری در زمان حال روایت می‌شود. گذشته از شخصیت‌ها، عناصر و اتفاقات روایت دوم، در کنار شخصیت اصلی زن یعنی سئو جی یون (عصر جدید) دو شخصیت مثبت وجود دارد. زن چاق شوهرداری که دوست و همکار قهرمان است و مرد جوانی که شاگرد او در دانشگاه بوده. بعد از اینکه می‌فهمیم شاهزاده و بانو سایمدانگ در ایتالیا به هم رسیده‌اند، درست در دو نمای بعد، رفتاری از این دو شخصیت فرعی سر می‌زند؛ رفتاری که از زیر تیغ کُند و کُل سانسور صدا و سیما رد شده:
خانوم شوهردار مهربان به همراه مرد جوان پشت میز و صندلی کافه‌ای روشن نشسته‌اند. خانوم مهربان در حالی که با مهربانی و توجهی ویژه مشغول مراوده با مرد جوان است، سعی دارد به او یکی از دو بطری نوشیدنی‌اش را بخوراند که خوشبختانه شوهر خانوم مهربان از راه می‌رسد و ما را از مشاهده بقیه ماجرا نجات می‌دهد. خانوم مهربان با دیدن شوهر، خودش را جمع و جور کرده و وانمود می‌کند ماجرا کاری‌ست. شوهر هم همانجا کنار زنش می‌نشیند (ما هم باید فکر کنیم صدا و سیما این صحنه را ندیده و اشتباه شده).
ادامه دارد.

روبش را در پیام‌رسان‌های بله، ایتا، سروش، روبیکا دنبال کنید.
@irwipe


نام خیابانی به نام استاد شجریان تغییر کرد. بررسی اولویت داشتن این اقدام از جانبِ شهرداری، در رسالتِ این نوشتار نیست.
اما واکنش به اقدام عده‌ای انگشت‌شمار با ظاهر مذهبی و حتی لباسِ ت، که تابلوی نام شجریان را با نامِ مقدس شهید فخری‌زاده جایگزین می‌کنند، از جانب برخی هنرمندان از جمله خانم کارگردان همیشه ناراضی از جماعت مذهبی، سبب توجه به این موضوع شده است.
به دلیل ایجاد تفرقه در پی این اقدام، در حالی‌که از منظر فرهنگ اسلامی اهمیتی در آن دیده نمی‌شد؛ از جانب عقلای متشرع نیز پذیرفته نیست و کمترین احتمال، ساده‌لوحی این افراد به‌نظر می‌رسد. اما پخش گسترده‌ی آن نشان از سوءاستفاده‌ ضربه‌زنندگان به افراد مذهبی و تغییر دیدگاه عموم نسبت به این جماعت است و احتمال دست داشتن آنان در اصل قضیه را قوت می‌دهد؛ آن‌هم در روزهایی که به سالگرد شهادت سردار دل‌ها و تجمعی که به حق جمع اضداد در عقاید و ظواهر بود، نزدیک می‌شویم.

روبش را در پیام‌رسان‌های بله، ایتا، سروش، روبیکا دنبال کنید.
@irwipe


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پایگاه اطلاع رسانی بورس و فرابورس باربری و اتوبار پاور بانک برنامه قرانی رفع تمامی مشکلات با دعا (دارای مجوز) تقویم رومیزی 99 kharid-14004 تور | تور دبی | تور ارزان دبی | تور لحظه آخری وبلاگ شخصی سمیراج خرید ملک در استانبول ترکیه و خرید آپارتمان دست دوم دراستانبول خلاصه کتاب راهبردهای مدیریت منابع انسانی مایکل آرمسترانگ